یه پست اپن 2+ عکسسسس
سلام خوشگل ، نانازی ، عسل خودم ، خوبی خانوم خوشگله؟ آره منم خوبم عرض کنم خدمت شوما که اومدم از شیرین زبونیهات واست بگم - رفته بودیم داروخانه داشتم با مسئولش صحبت میکردم که اومدی دستم رو کشیدی مامان بیا بیا این لاکا رو نگاه کن ببینشون من لاک زرد و سفید ندارم ، بهت گفتم مامان آنقدر لاک داری که باید مغازه بزنم ازشون بفروشم ،دیدی مثل اینکه فایده نداره اومدی میگی مامان بیا بیا نگاه کن تو لاک زرد و سفید نداری برای تو میخوام متصدی اونا هم که دیدن اینجوری حرف میزنی شروع کردن به سربه سر گذاشتنت - علی اومده بود رفتید تو اتاق که طبق معمول رو تخت مفلوک من بپر بپر کنید بعد چند دقیقه اومدی با اون خنده های ریزت که منو وحشت زده م...
نویسنده :
مامانی
11:16